سرویس: تازه های خبرکد خبر: 113147|14:48 - 1402/08/09
نسخه چاپی

خروش دانش اموزان در لبیک به ندای رهبر؛

نوجوانی که در 14 سالگی طعم شهادت را چشید + وصیت نامه شهید

نوجوانی که در 14 سالگی طعم شهادت را چشید + وصیت نامه شهید
شهید اردشیریان با آغاز جنگ تجمیلی و دوران دفاع مقدس و با وجود اینکه فقط ۱۴ سال داشت در لبیک به امام و مقتدای خود حماسه ساز جبهه ها شد.

به گزارش مطلع الفجر ،خدایا این خون ناچیز و بی قابل مرا برای گسترش اسلام عزیز در حضور بپذیر و اگر جان ما آن ارزش را دارد که برای اسلام فدا شود و اسلام پیش برود ، صدها بار به ما جان بده تا مبارزه کنیم و شهید بشویم؛ 

شهید اردشیریان از خیل شهدای غیرتمند، شهادت طلب و بسیجی رزمنده ای بود که در دوم اسفند ماه سال 1۳۴۵ در دومین شهر مقاوم ایران، گیلانغرب به دنیا آمد و ساکن این دیار بود، وی فرزند حیدر اردشیریان از بزرگان و مصلحان ایل کلهر گیلانغرب بودکه از همان ابتدا وجه ای مقبول و متعهد در میان مردم داشت.

این رزمنده نوجوان بر حسب علاقه ای که به تحصیل نشان داد، مقطع ابتدایی را در زادگاهش گیلانغرب و سپس راهنمایی را در گیلانغرب و اسلام آبادغرب به پایان رساند.

این شهید بزرگوار با آغاز جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس و با وجود اینکه فقط ۱۴ سال داشت در لبیک به امام و مقتدای خود، در قبال حمله متجاوزین بعثی و اشغال وطنش، احساس مسئولیت کرد و کلاس درس را به خاطر عشق به نظام و کشور رها کرده و مدتی را در بسیج عشایر منطقه گیلانغرب به دفاع از مرز و بومش پرداخت.

وی سپس بر حسب علاقه و جسارتش به انقلاب و جهاد و شهادت  از طریق سپاه پاسداران به عضویت بسیج درآمد و عازم جبهه های غرب گردید تا بتواند دین و وظیفه خود را نسبت به نظام، ملت و وطنش ادا کند.

سرانجام بعد از روزهای متمادی دفاع در سنگر بسیج این شهید گرانقدر در تاریخ ۱۵ مرداد ماه سال ۱۳۶۱ در جبهه غرب، بان سیران، با ترکش خمپاره روحش آسمانی شد و به خیل همرزمان شهیدش در ملکوت اعلا پیوست.



*وصیت نامه شهید سعید اردشیریان

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

اینجانب سعید اردشیریان متولد ۱۳۴۵ با میل و رغبت و بدون اجبار، داوطلبانه به این جهاد مقدس داوطلب شدم تا با متجاوزان صدام کافر بجنگم و بتوانم خدمتی به انقلاب نوپای جمهوری اسلامی ایران کنم.

خداوندا از تو خواهان و خواستارم که امام خمینی کبیر، این کلمه محبوب قرن را تا ظهور حضرت مهدی (عج) نگهداری و مرا نزدیک بگردان به حزب خود زیرا حزب تو رستگارند و مرا از سپاه خود دور مگردان زیرا سپاه تو پیروزند.

باری پدرم، مادرم، خواهرانم و برادرانم بکوشید که برایم ناراحت نشوید و از شما می خواهم بعد از شهادت من گریه نکنید مانند امام عزیزمان که در شهادت پسرش گریه نکرد.

می خواهم به شما بگویم من راه خود را انتخاب کرده ام و از شما می خواهم که برای من هیچ نگرانی نداشته باشید، چون هدفم اسلام است. می خواهم با خون خود درخت اسلام را آبیاری کنم و راه حسین (ع) را بپیمایم چون ماندن در این دنیا فایده ای ندارد.

خدایا این خون ناچیز و بی قابل مرا برای گسترش اسلام در حضور بپذیر و اگر جان ما آن ارزش را دارد که برای اسلام فدا شود و اسلام پیش برود، صدها بار به ما جان بده تا مبارزه کنیم و شهید بشویم و اگر شهید شدم من از امت پیامبر (ص ) برخاسته ام و دوست دارم شهید بشوم و در آخر از مردم ایران تقاضمندم که دعای همیشگی امام و رزمندگان را از یاد نبرند. خداحافظ.

روحش شاد و یادش گرامی