سرویس: تازه های خبرکد خبر: 113056|02:04 - 1402/03/19
نسخه چاپی

یادداشت؛

گول زندگی دروغین مجازی را نخوریم

گول زندگی دروغین مجازی را نخوریم
از وقتی که زندگی‌ها از فضای حقیقی به فضای مجازی رسید، دنیای آدم‌های معمولی هم با دگرگونی خاصی مواجه شد.

به گزارش مطلع الفجر ،سپیده سلطانی /از وقتی که زندگی‌ها از فضای حقیقی به فضای مجازی رسید، دنیای آدم‌های معمولی هم با دگرگونی خاصی مواجه شد. خیلی از افراد دیگر خودشان نبودند. خیلی‌ها نمی‌خواستند خودشان باشند و به این ترتیب زندگی‌ها در فضای مجازی رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. برای خیلی از ما اتفاق افتاده که با دیدن عکس‌ها و فیلم‌هایی که در فضای مجازی منتشر می‌شود، به حال صاحبان این صفحه‌ها غبطه بخوریم و از خود بپرسیم پس چرا من اینگونه زندگی نمی‌کنم.

اما مساله اینجاست که چقدر این فیلم‌ها و عکس‌ها واقعی است و چقدر ساخته و پرداخته خیال و ذهن منتشر‌کننده آن است. در واقع دیدن زندگی‌های پر زرق و برقی که اکثر بلاگرها امروزه سعی در نشان دادن آن دارند، دروغی است که خود باور کرده‌اند و می‌خواهند با آن زندگی ما را هم تغییر دهند. خیلی از افراد از اینکه بگویند من یک زندگی معمولی دارم فراری‌اند، چرا که فکر می‌کنند معمولی بودن عیبی است که باید پوشیده شود، در حالی که معمولی بودن و لذت بردن از آن می‌تواند به عنوان یک فضیلت شناخته شود.
اینکه شما یک زندگی معمولی دارید یعنی شادی و غمی که تجربه می‌کنید واقعی و حقیقی است، یعنی می‌توانید همه‌چیز زندگی را تجربه کنید، هم خوشی‌ها و هم ناخوشی‌ها، یعنی می‌توانید مثل یک انسان واقعی رفتار کنید و خود واقعی تان را به معرض نمایش بگذارید. زندگی زیر زرق و برق دروغین فضای مجازی می‌تواند روح و روان انسان را هدف قرار دهد. در واقع سلامت روان افراد را نشانه می‌گیرد. فردی که یک زندگی دروغین در فضای مجازی برای خود ساخته است مدام بین واقعیت و دروغ در رفت و آمد است، مدام دچار استرس و اضطراب است که زندگی ساختگی‌اش را برای دیگران واقعی نشان دهد و زندگی واقعی‌اش را پنهان کند. 

گاهی فرار از معمولی بودن کار دست‌مان می‌دهد و در دام نوعی ایده‌آل گرایی که ناسالم و مخرب است اسیر می‌شویم، نگرشی که به کمتراز عالی و استانداردهای بسیار بالا راضی نمی‌شود و به‌طور وسواس گونه‌ای در استبدادِ «باید»ها زندگی می‌کند.
 

در دنیای مجازی همدیگر را زود قضاوت نکنیم | فارس من

او باید همانند ایده‌آل‌هایش باشد؛ بی‌عیب و ایده‌آل و در برابر هر نقص و اشتباهی احساس شرم و ناتوانی می‌کند. این رفتارها با معیارهای بالای شخص و عملکرد واقعی افراد در تضاد است و همین موضوع خیلی از مشکلات روانشناختی مثل اضطراب، افسردگی، بی‌اشتهایی عصبی و اضطراب اجتماعی‌را به وجود می‌آورد. فرهنگ ایده آل گرایی تیغ دولبه‌ای است که هم می‌تواند انگیزه مثبت برای پیشرفت باشد و هم می‌تواند شوق و ذوق فراوان آدم‌های معمولی را شهید کند.  

 فرض کنید از کودکی به کشیدن نقاشی علاقه‌مند بودید و در رویاهایتان تابلوهایی کشیده بودید که برای دیدن آن در نمایشگاه صف کشیده بودند اما در واقعیت هنوز خیلی راه نرفته دارید و وجود همکلاسی‌هایی که عملکردشان خیلی بهتر از شماست، امید و انگیزه‌تان را می‌دزدد و به مرور رویاها کمرنگ و محو می‌شوند تا در نهایت دست از کشیدن نقاشی برمی‌دارید! همین مثال در رشته‌های ورزشی و هنری و درس و کلا زندگی هم تکرار می‌شود چرا که همیشه آدم‌هایی هستند که از نظر شما بهتر کار می‌کنند وشاید نابغه‌اند... زندگی کردن با شاخص‌های «ترین» و مقایسه با افراد دیگر، باعث شده تا لذتی که از کشیدن نقاشی، ورزش کردن یا هر رشته و فعالیتی دیگر را که داشتیم را با دست‌های خودمان خفه کنیم تا خفت معمولی بودن را تحمل نکنیم! دنیای ‌ترین‌هایی که لازمه‌اش قربانی کردن خود زندگی است! اما حقیقت ماجرا این است معمولی بودن شجاعت می‌خواهد و «ترین»ها اغلب در هراس زندگی می‌کنند.

ترس از سقوط به دنیای آدم معمولی‌ها. و این ترس انقدر قوی هست که می‌تواند حتی لذت زندگی، نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن، خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از آنها بگیرد!