سرویس: ویژهکد خبر: 44158|08:53 - 1392/12/25
نسخه چاپی

تعالی و علو مقام فاطمه زهرا .س. در تمامی اعصارها جریان دارد

IMG19510028مطلع الفجر-فاطمه زهرا (عليها السلام) در نزد مسلمانان برترين و والامقام ترين بانوي جهان در تمام قرون و اعصار مي‌ باشد اين عقيده بر گرفته از مضامين احاديث نبوي است.مطلع الفجر،در يکي از اين گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شيعه و سني است)، رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌فرمايند: "فاطمه سرور زنان جهانيان است". اگر چه بنابر نص آيه شريفه قرآن، حضرت مريم برگزيده زنان جهانيان معرفي گرديده و در نزد مسلمانان داراي مقامي بلند و عفت و پاکدامني مثال‌ زدني مي‌باشد و از زنان برتر جهان معرفي گشته است، اما او برگزيده‌ ي زنان عصر خويش بوده است. ولي علو مقام حضرت زهرا (عليها السلام) تنها محدود به عصر حيات آن بزرگوار نمي‌ باشد و در تمامي اعصار جريان دارد. لذا است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در کلامي ديگر صراحتاً فاطمه (عليها السلام) را سرور زنان اولين و آخرين ذکر مي‌ نمايند. از سوي ديگر با مراجعه به قرآن کريم درمي‌ يابيم که آيات متعددي در بيان شأن و مقام حضرتش نازل گرديده است که از آن جمله مي‌ توان به آيه‌ ي تطهير، آيه مباهله، آيات آغازين سوره دهر، سوره کوثر، آيه اعطاي حق ذي القربي و... اشاره نمود که خود تأکيدي بر مقام عميق آن حضرت در نزد خداوند است.فاطمه زهرا (عليها السلام) در نزد شيعيان اگر چه امام نيست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بين مسلمانان به خصوص شيعيان، نه تنها کمتر از ساير ائمه نيست، بلکه آن حضرت همتاي امير المؤمنين و داراي منزلتي عظيم‌ تر از ساير ائمه طاهرين (عليهم السلام) مي‌ باشد. اگر بخواهيم مقام علمي فاطمه (عليها السلام) را درک کنيم و به گوشه‌ اي از آن پي ببريم، شايسته است به گفتار او در خطبه فدکيه بنگريم؛ چه آنجا که استوارترين جملات را در توحيد ذات اقدس ربوبي بر زبان جاري مي‌ کند، يا آن هنگام که معرفت و بينش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار مي‌ سازد و يا در مجالي که در آن خطبه، امامت را شرح مختصري مي‌ دهد. جاي جاي اين خطبه و احتجاجات اين بانوي بزرگوار به قرآن کريم و بيان علت تشريع احکام، خود سندي محکم بر اقيانوس بي‌ کران علم اوست که متصل به مجراي وحي است.از ديگر شواهدي که به آن وسيله مي‌ توان گوشه‌اي از علو مقام فاطمه (عليها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و يا حتي مردان مدينه در مسائل ديني و اعتقادي به آن بزرگوار مي‌ باشد که در فرازهاي گوناگون تاريخ نقل شده است.  همچنين استدلالهاي عميق فقهي فاطمه (عليها السلام) در جريان فدکبه روشني بر احاطه فاطمه (عليها السلام) بر سراسر قرآن کريم و شرايع اسلامي دلالت مي‌ نمايد. با وفات پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، فاطمه (عليها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد.

از يک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرين فرستاده خداوند و ممتازترين مخلوق او، از ميان بندگان به سوي خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خويش برترين مکارم اخلاقي را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظيم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحي تشريعي بسته شد؛ از طرفي ديگر حق وصي او غصب گشته بود و بدين ترتيب دين از مجراي صحيح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (عليها السلام) هيچگاه غم و اندوه خويش را در اين زمينه کتمان نمي‌نمود. گاه بر مزار پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) حاضر مي‌شد و به سوگواري مي‌ پرداخت و گاه تربت شهيدان احد و مزار حمزه عموي پيامبر را برمي‌گزيد و درد دل خويش را در آنجا بازگو مي‌نمود. حتي آن هنگام که زنان مدينه علت غم و اندوه او را جويا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصي اوست. از ديگر ستمهايي که پس از ارتحال پيامبر در حق فاطمه (عليها السلام) روا داشته شد، مسأله فدک بود،فدک قريه‌ اي است که تا مدينه حدود 165 کيلومتر فاصله دارد و داراي چشمه جوشان و نخلهاي فراوان خرماست و خطه‌ اي حاصلخيز مي‌باشد. اين قريه متعلق به يهوديان بود و آن را بدون هيچ جنگي به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بخشيدند؛ لذا مشمول اصطلاح انفال مي‌گردد و بر طبق صريح قرآن، تنها اختصاص به خداوند و پيامبر اسلام دارد. پس از اين جريان و با نزول آيه «و ات ذا القربي حقه»، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بر طبق دستور الهي آن را به فاطمه (عليها السلام) بخشيد. پس از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، با منتسب نمودن حديثي به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با اين مضمون که ما انبيا از خويش ارثي باقي نمي‌گذاريم، ادعا نمود ند .آنچه از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) باقي مانده، متعلق به تمامي مسلمين است. فدک را غصب کردند. سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتي که به او بر اثر هجوم به خانه‌ اش و وقايع پس از آن وارد گشته بود، بيمار گشت و در بستر بيماري افتاد. گاه به زحمت از بستر برمي‌ خاست و کارهاي خانه را انجام مي‌داد و گاه به سختي و با همراهي اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌ رساند و يا کنار مزار حمزه عموي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و ديگر شهداي احد حاضر مي‌ گشت و غم و اندوه خود را بازگو مي‌نمود. در ايام بيماري، فاطمه (عليها السلام) روزي امام علي (عليه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصي خويش قرار داد و به آن حضرت وصيت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (عليها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نمايد و شبانه دفن کند و احدي از کساني که در حق او ستم روا داشته‌ اند، در مراسم تدفين و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.امام علي (عليه السلام) بنا بر وصيت فاطمه (عليها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج ديده همسر خويش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامي که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) (در حالي که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عده‌ اي از صحابه راستين رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را که البته مورد رضايت فاطمه (عليها السلام) بودند، خبر نمايند تا در مراسم تدفين آن بزرگوار شرکت کنند. (و اينان از 7 نفر تجاوز نمي‌کرده‌اند).  پس از حضور آنان، امير مؤمنان بر فاطمه (عليها السلام) نماز گزارد و سپس در ميان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفيانه در فراق مادر جوان خويش گريه مي‌نمودند، به تدفين فاطمه (عليها السلام) پرداخت. هنگامي که تدفين فاطمه (عليها السلام) به پايان رسيد، رو به سمت مزار رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نمود و گفت:"سلام بر تو اي رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختري که بر تو و در کنار تو آرميده است و در زماني اندک به تو ملحق شده. اي رسول خدا، صبر و شکيبايي‌ ام از فراق حبيبه‌ ات کم شده، خودداريم در فراق او از بين رفت... ما از خداييم و بسوي او باز مي‌گرديم... به زودي دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گرديدند و بر او ستم ورزيدند.  سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که ديري نگذشته و ياد تو فراموش نگشته.

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد