سرویس: ویژهکد خبر: 57809|08:10 - 1393/05/14
نسخه چاپی

بزرگترین اشتباهی که کشورهای منطقه مرتکب می شوند

 بزرگترین اشتباهی که کشورهای منطقه مرتکب می شوند
تا حضور خود را در این مناطق به بهانه تأمین امنیت یا مبارزه با تروریسم یا گسترش دموکراسی و موضوعاتی از این دست توجیه کند.

مطلع الفجر/ سال هاست که بحران های متعدد دامن گیر مناطق مختلف جهان می شود و آمریکا که روزگاری خود را قدرت هژمون جامعه بین الملل می خواند، توان مدیریت و حل این بحران ها را نداشته است. بحران هایی از آمریکای لاتین، آفریقا، اروپا، آسیای مرکزی، آسیا و اقیانوسیه، خاورمیانه و هرجایی که آمریکا مدعی بوده است.

در ادامه به بررسی وضعیت چند بحران اخیر در منطقه می پردازیم و شکست دیپلماتیک آمریکا را در این مناطق خاطر نشان می نماییم:

سوریه

سوریه کشوری در منطقه غرب آسیا، کشوری که سال ها حکومت علویان را بر خود دیده و با ثبات نسبی روزگار می گذراند. پس از وقوع بیداری اسلامی در برخی از کشورهای اسلامی، برخی از کشورهای غربی و اروپایی از جمله ایالات متحده با تحریک مخالفان داخلی بشار اسد و حمایت مالی و معنوی از تروریست های بین المللی برای عزیمت به این کشور، سعی کردند تا سوریه را در سایه تحولات مردمی کشورهای دیگر، به آشوب بکشانند.

هرچند به نظر می رسد تحرکات اولیه نشان از آن دارد که حامیان غربی انتظار دارند طی چند هفته و با تحرکات داخلی، تغییرات سیاسی مورد نظرشان محقق شود اما اکنون بعد از گذشت بیش از سه سال از آغاز بحران در سوریه، مخالفان و حامیان غربی وشرقی آنان بزرگترین شکست خورده های سیاسی سوریه هستند.

شاید در دوره هایی مردم سوریه اعتراضاتی نسبت به حکومت بشار اسد داشته باشند اما این اعتراضات که در همه کشورها معمول بوده و هست، باید به دست مردم و براساس روند های دموکراتیک به حکومت منتقل شود.

ورود تروریست هایی از جنس داعش و جبهه النصره و ارتش آزاد در صحنه داخلی سوریه و ارتکاب جنایت های متعدد در شهرهای مختلف، مردم را در مقابل تروریست ها قرار داد. انتخابات سال ۲۰۱۴ در سوریه و پیروزی قاطع بشار اسد در این کشور نشان داد که مردم سوریه میخواهند خودشان برای آینده سیاسی کشورشان تصمیم بگیرند.

مخالفت های پراکنده همزمان با انتخابات ریاست جمهوری در سوریه و بعد از اعلام نتایج آن دیری نپایید و غربی ها بسیار آرام و با سکوت در مقابل تحولات سوریه، شکست را پذیرفتند. گسیل نیروهای داعش از سوریه به سمت عراق نشانه واضح پذیرش این شکست از سوی مخالفان بشار اسد می باشد.

اوکراین

تحولات اوکراین درشش ماه گذشته نشان دیگری از ناتوانی دولت امریکا در مدیریت بحران های فرامنطقه ای است. هرچند افزایش اعتراضات در شهر کی یف و حضور مقام های امریکایی و اروپایی برای حمایت از مخالفان در رسانه ها بازتاب های گسترده داشت و مهره دلخواه غربی ها در انتخابات این کشور به قدرت رسید، اما بعد از گذشته چند ماه پس از سر کارآمدن پروشنکو هنوز هم مناطق شرقی اوکراین درگیر تنش و آشوب است، مردم خواستار جدایی از اوکراین و الحاق به روسیه و یا اعلام استقلال هستند.

شبه جزیره کریمه در میان مخالفت غربی ها در یک رفراندوم اعلام استقلال کرده است و شرایط در این مناطق بحرانی است. از هر دو طرف کشته و زخمی داده می شود و سقوط هواپیمای مالزیایی در هفته های گذشته اوج تنش و بی ثباتی را در این منطقه نشان داد.

ایالات متحده هر چند روز روسیه را به تحریم های شدید اقتصادی تهدید می کند اما مسکو همچنان سرسختانه از مواضع خود دفاع میکند. امریکا هیچ ابزار کارآمدی برای مقابله با کشورهایی که در مدار سیاست های واشنگتن قرار نمی گیرند، ندارد.

باید پذیرفت که گسترش سازمان های همکاری منطقه ای مختلف سبب شده تا تهدید های تحریم اقتصادی امریکا، اثرات قبل را نداشته باشد. کشورهای عضو این پیمان های منطقه ای به تعهدات فیمابین متعهد هستند و دیگر حاضر نیستند به خاطر اختلاف سیاسی دو کشور منافع اقتصادی شان را هزینه کنند.

افغانستان

نیروهای امریکایی سال هاست که قصد دارند که از افغانستان خارج شوند و تأمین امنیت داخلی افغانستان را به نیروهای امنیتی و پلیس این کشور بسپارند. میلیون ها دلار هزینه آموزش نیروهای امنیتی افغانستان شده است. آمریکا در حالی خواستار خروج از افغانستان است که هدف از ورودش به منطقه را مبارزه با تروریسم و خاص شبه نظامیان طالبان و القاعده اعلام کرده بود. اکنون و بعد از گذشت بیش از یک دهه، نه تنها تروریسم در افغانستان و کشورهای همسایه آن به ویژه پاکستان از بین نرفته است بلکه نیروهای آمریکایی مجبور شده اند تا با تروریست ها بر سر میز مذاکره بنشینند و حتی زندانیان آنان را با سربازان گروگان گرفته شده شان مبادله کنند و این بزرگترین شکست برای کشوری است که داعیه مبارزه با تروریسم داشته است و با پیشرفته ترین تجهیزات نظامی و بودجه های کلان به مبارزه با تروریسم آمده بود.

دموکراسی در افغانستان هنوز هم در حد شعار باقی مانده است. انتخابات دور قبل با ادعای تقلب از سوی دکتر عبدالله مواجه شد و با کناره گیری وی از ادامه رقابت انتخاباتی، شاهد ریاست جمهوری مجدد کرزای بودیم و اکنون در انتخابات ۲۰۱۴ نیز با  وجود ناظران بین المللی، ادعای تقلب چنان جدی است که روند بازشماری کل آرا آغاز شده و هر چند روز یک بار هم به دلیل اعتراض نامزدهای انتخاباتی متوقف می شود. این تنها دستاور آمریکا برای آینده سیاسی افغانستان بوده است.

این تنها سه نمونه مشخص و اخیر از تحولات منطقه است که آمریکا با همه ادعای هژمونی اش نتوانسته است بعد از گذشت سال ها و ماه ها، آن ها را مدیریت کند و ثبات نسبی در کشورهای مذکور برقرار نماید.

این ها نشانه های خوبی است که دولت ها و ملت ها بدانند برای حل مشکلات و بحران های منطقه ای به جای چشم امید داشتن به دخالت های سیاسی و بین المللی و حتی مالی ایالات متحده،  بهتر است به راه های جایگزین منطقه ای بیندیشند.

ساکنان هر منطقه بهتر از هر کشور و قدرت فرامنطقه ای می توانند شرایط و بحران ها را مدیریت کنند. باید سازمان های همکاری های منطقه ای جدی تر وارد عمل شوند و در کنار تأمین منافع اقتصادی، به ایفای نقش های سیاسی و بین المللی مؤثر در بحران ها بپردازند.

سازمان کنفرانس اسلامی در تحولات غزه باید نقش اثرگذار داشته باشد و با محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی به کمک نظامی، اقتصادی، بهداشتی و غذایی مردم فلسطین اقدام نماید و پیگیری های قانونی در این راستا را در کمیسیون های مربوطه سازمان ملل به جریان بیندازد.

سازمان همکاری منطقه ای اکو در جریان تحولات اخیر در افغانستان وارد شود و این موضوع را برای نخبگان سیاسی افغانستان روشن نماید که اختلافات و اعتراضات سیاسی باید در جغرافیای کشورها و بدون دخالت بیگانگان حل و فصل شود و بیشترین و مؤثرین کمک ها باید از سوی کشورهای دوست و همسایه که دارای منافع مشترک منطقه ای هستند، حل شود.

قدرت های فرامنطقه ای بیش از آن که نگران ثبات داخلی کشور بحران زده باشد، منافع بلند مدت خود را دنبال می کنند و از بین قدرت های فرامنطقه ای ایالات متحده بیش از دیگران، به دلیل داشتن منافع استعماری در کشورها، خواستار بی ثباتی و نا امنی در مناطق مختلف است تا حضور خود را در این مناطق به بهانه تأمین امنیت یا مبارزه با تروریسم یا گسترش دموکراسی و موضوعاتی از این دست توجیه کند.

داعش، جبهه النصره و ارتش آزاد نمونه های واضحی از این موارد هستند. ابتدا این گروه ها با حمایت های مالی و سیاسی این کشور ایجاد و گسترش پیدا میکنند و در مرحله بعد این گروه ها در لیست گروه های تروریستی قرار می گیرند و در مرحله آخر آمریکا برای مقابله با این کشورها وارد میدان می شود.

هزینه این دخالت های منطقه ای هم از چاه های نفت کشورهای خاورمیانه، گاه از طرف عربستان سعودی به عنوان مهم ترین کشور منطقه که از بی ثباتی ها سود می برد تأمین می شود و گاه هم از کشور مورد تجاوز قرار گرفته مانند عراق.

این غیرمنصفانه ترین دخالت یک کشور فرامنطقه ای در بحران های یک منطقه است.

برای مقابله با زیاده خواهی هایی از این دست و برای بازگشت هرچه سریع تر آرامش و ثبات به منطقه غرب آسیا، آسیای جنوب غربی  و اروپای شرقی که مهمترین مناطق بحران زده محسوب می شوند، باید به راه حل های منطقه ای بپردازیم.*صاحب نیوز

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد