مطلع الفجر11:26 - 1394/05/19
یادداشت/حجت الاسلام والمسلمین موسوی؛

امام صادق(ع)بامنطق و استدلال نیرومند در برابر مکاتب کلامی؛ حقانیت مکتب تشیع را به اثبات رساند

مطلع الفجر: امام با منطق قوي و استدلال نيرومند در برابر تمام مکاتب کلامي ايستاد و حقانيت مکتب شيعه را به اثبات رسانيد از اين مذهب شيعه معروف به مذهب جعفري شد.

یادداشت-حجت الاسلام والمسلمین سید سف اله موسوی*/نام حضرتش «جعفر»، كنیه‌اش «ابوعبدالله»، لقبش «صادق»، پدر بزرگوارش امام باقرعلیه السلام، و مادر مكرمه‌اش «ام فروه» می‌باشد.

آن حضرت در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری دیده به جهان گشود. و در سال 114 به امامت رسید. امامت حضرت همزمان بود با خلافت هشام، ولید، یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید و مروان حمار از خلفای بنی امیه، و عبدالله بن محمد سفاح، منصور دوانیقی از خلفای بنی عباس.
بیشترین ستم از طرف منصور بر آن حضرت روا داشته شد، تا آنجا كه گاه شبانه به منزل آن حضرت هجوم می‌بردند و با وضع دلخراشی او را نزد منصور می‌بردند.
منصور جسارت را به آنجا رساند كه به دستور او خانه امام صادق علیه السلام را در حالی كه همسر و فرزندانش داخل آن بودند، آتش زدند.


واما نکاتی چند: ائمه دوازدگانه، پيشوايان هدايت و کساني هستند که بعد از پيامبر(ص) امور ديني و سياسي مسلمانان را بدست دارند. اطاعت از آنان از آن جهت واجب است که گفتار و رفتار آنان مو به مو از گفتار و رفتار پيغمبر(ص) نشات گرفته است. وجوب اطاعت از ايشان ريشه قرآني دارد چنانکه مي فرمايد:« يا ايها الذين آمنوا اطیعوا لله و اطیعوالرسول و اولي الامر منکم»؛ اي مومنان! از خدا و رسول و صاحبان امر تان پيروي نماييد.

 

در روايات نيز بر اين مسئله تاکيد فراواني صورت گرفته. امام درتمام شئون زندگي به حيث سر مشق و الگو مي باشد يعني در تمام زواياي زندگي مي بايستي از او پي روي شود. اما موقعيت هر يک از ائمه(ع) برحسب شرايط زماني متفاوت بوده لذا جهت تمسک به سيره عملي انان مي بايستي موقعيتي هرکدام جدا گانه مورد غور وبررسي قرار گيرد هرچند هدف همه امامان(ع) يکي بوده ولي شيوه زندگي هرکدام و طرزبرخورد شان با حاکمان جور تفاوت داشته است .

 

از اين ميان امام صادق(ع) از جايگاه ويژه ي برخوردار بود به دليل تحولات که در نظام حکومتي وقت پديد آمد که منجر به سرنگوني حکومت اموي و بر قراري عباسي ها گرديد. اين کشمکش بر سر قدرت حدود چهار سال به درازا کشيد و اين فرصتي بود براي امام جعفر صادق(ع) تا به نشر و پخش علوم اسلامي بپردازد. در اين نوشتار خواستيم نگاهي به موفق سياسي- اجتماعي امام صادق(ع) بياندازيم .


اسم مبارکش جعفر، لقبش صادق کنيه اش ابو عبدالله و فرزند امام محمد باقر(ع)، ششمين پيشواي معصوم شيعه اماميه مي باشد.
امام جعفر صادق (ع) درسال 80 يا 83 ق در روز جمعه هنگام طلوع فجر هفدهم ماه ربيع الاول، مصادف با سالروز ولادت جدش پيامبر اعظم (ص) در خانه محقري ديده به رخ هستي گشود. زندگي اش مصادف شد با اوج خفقان و اختناق حکومت بني اميه. در دوران زندگي ايشان چهار خليفه اموي بنامهاي هشام بن عبدالملک، يزيد ناقص، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد و دو خليفه عباسي بنام هاي سفاح و منصور حکومت کردند.


وي پس از 34سال امامت و رهبري سرانجام در سال 148 هجري به دستور منصور عباسي به شهادت رسيد و در مدينه در قبرستان بقيع مدفون گرديد.
موقف سياسي ـ اجتماعي
شيعه اماميه معتقد است که موقف و خط مشي و اهداف تمام ائمه دوازده گانه يکي است و آن حفظ، رشد و نشر دين مقدس اسلام و ارزشهاي انساني و الهي مي باشد. در عين حال تاريخ نشان مي دهد که ائمه(ع) با حفظ مشي اصلي که همانا مبارزه با ظلم و جور و انحرافات است، از روش هاي گوناگون مبارزه استفاده نموده اند. بدون شک چنين بوده است. بعضاً جهت حفظ وحدت ميان مسلمانان سکوت اختيارکرد، بعضي براي پرهيز از ريختن خون مسلمانان تن به صلح داد، بعضي جهت نجات دين با شمشير جنگيد و بعضي جهاد علمي نمود و گنجينه ي غني ازمعارف ناب را در اختيار بشر قرار داد. شيوه اخير، شيوه فعاليت امامان محمد باقر و جعفرصادق (ع) است.


به حيث مقدمه بايد نگاهي گزرا به حکومت امويان انداخته شود که چگونه پس از حدود يک قرن عمر آن به پايان رسيد و در پايان خلافت امويان و آغاز خلافت عباسيان، امام جعفر صادق(ع) چگونه فرصت نمود با به تشکيل دانشگاه و تربيت شاگردان بپردازد.
تا پايان قرن اول بني عباس به عنوان يک حزب سياسي قدرتمند و منسجم مطرح نبود و بيشتر در کنار علويان که از مخالفين سر سخت حکومت بودند، مشغول فعاليت و مبارزه بودند، هر چند شعار عباسيان باز گردانيدن خلافت به آل علي(ع) و خونخواهي شهيدان کربلا بود ولي اين ظاهر قضيه بود.

 

هدف اصلي آنان چيزي جز بدست آوردن خلافت نبود اين نکته را مدتها پيش امام صادق(ع) به شعيانش ياد آور شده بود که بني عباس بدنبال خلافتند نه در پي بازگرداندن حق اهلبيت پيامبر(ص) چنانکه بعد از بدست گرفتن خلافت توسط عباسيان و پايان دوره اولين خليفه عباسي يعني سفاح، اين حقيقت آشکار شد. اين جريان بسيار خطرناک و پوشيده بود که حتي بسياري از شيعيان نفيميده بدام آنان افتادند.
بني اميه با استفاده از شاعران محدثان عقايد و باورهاي را در جامعه مسلمانان ناهيه نيز که کردند همگي به نفع حکومت آنان بود و دست هر گونه اعتراض را بسته بود که يکي از اين عقايد جبر گرايي بود که در سايه آن تمام عملکرد هاي بد خودشان را توجيه مي کردند.


بني عباس براي سست کردن اين گونه عقايد دست به افشاگري هاي مي زدند و مردم را از اهداف پشت پرده آنان برحذر مي داشتند اين امر به نحو سبب بيداري و آگاهي مردم شده بود و در نتيجه پس از سقوط اموي ها و روي کار آمدن عباسيان زمينه براي گفت و گوهاي کلامي و ابراز عقايد مهيا شد و به نحو دموکراسي و آزادي بيان عقايد فراهم شد.

حتي پيش از سقوط حکومت امويان، در دوراني که نزاع ميان اموي ها و عباسيان بالا گرفت، چنانکه سياست مداران مشغول بازي هاي سياسي شان بودند، رجال علم و دانشمندان از اين فرصت استفاده کردند به مسائل علمي و کلامي و ابراز عقايد پرداختند. اين دوران که حدود چهار سال به طول انجاميد زمينه ي خوبي براي فعاليت هاي علمي بود. امام صادق(ع) يکي از آن دانشمنداني بود که در اين دوره مي زيست امام که به دنبال چنين فرصتي مي گشت تا عقايد حقه ي اسلام را براي همگان آموزش دهد.

 

از اين فرصت کمال استفاده را در مدت چهار سال حدود چهار هزار شاگرد تربيت نمود که هر کدام در رشته خودش متخصص و صاحب نظر شدند.


و اين علوم را به اقصي نقاط عالم با خودشان بردند، امام با منطق قوي و استدلال نيرومند در برابر تمام مکاتب کلامي ايستاد و حقانيت مکتب شيعه را به اثبات رسانيد از اين مذهب شيعه معروف به مذهب جعفري شد.
در دانشگاه که امام صادق تاسيس کرد، علاوه بر مسايل عقيدتي و ديني مضاميني چون طب، فلسفه، نجوم، رياضيات، شيمي و ... را نيز به شاگردانش آموزش دادند. فعاليت هاي امام صادق(ع) باعث شد تا در دوران ايشان و ائمه پس از ايشان به عنوان مرجع و م؟ علمي مسلمانان مطرح شوند. چيزي که ائمه قبل از امام باقر(ع) نداشتند زيرا بني اميه مجموعه هاي از علماي درباري تشکيل داده بودند تا مردم در مسايل شرعي و مرافعاشان به آنان مراجعه کردند.

 


از ويژه گي هاي دوران امام صادق(ع) اين بود که فضاي مناسب و آزادي نسبتي بوجود آمد و درهاي گفتگو و ارتباطات در زمينه هاي عقايد، فرهنگ ها گشوده شد و آن بدليل تنش هاي فضاينده بود که ميان دو حزب قدرتمند بني اميه و بني عباس بود. حکومت بني اميه در اواخر عمرش دچار چالش هاي گوناگون بود، مردم به شدت از اين رژيم خسته و بي زار شده بودند و نسبت به اين حکومت به شدت معترض بودند.
با آغاز قرن دوم هجري که پايان عمر حکومت بني اميه محسوب مي شد. در سراسر حجاز، عراق و ديگر نقاط تحت سيطره اموي ها دچار آشوب ها و تحريکات نظامي و انقلابي گشت.
مانند نا آرامي هاي خراسان که رفته رفته به صورت قيام مسلحانه به رهبري ابومسلم بروز کرد. همچنان قيام حضرت زيد عموي امام صادق(ع) و قيام يحيي پسر زيد شهيد نمونه هاي ديگر بود که در آن سامان بوقوع پيوست.


امام جعفر صادق(ع) هر چند خود در اين گونه تحريکات نظامي حضور رسمي نداشت، اما نظر مساعد داشته و به آن کار راضي بودند، وي زيد شهيد و پسرش يحيي را بسيار دوست داشت و به فعاليت هاي آنان صحه مي گذاشت و احياناً مردم را به حمايت آنان تشويق مي کرد. اما اينکه قيام نکرد دلايل ديگري داشت، يکي از دلايلش شايد همين امر بود که فضاي مناسب به وجود آمده فرصتي خوبي بود تا علوم و معارف آل محمد(ص) در ميان مردم دنيا نشر و پخش گردد.

 

زيرا امام (ع) به خوبي مي دانست که حکومت اگر به دست بني عباس بيافتد وضع از زمان بني اميه هم بدتر خواهد شد و ديگر اين فرصت طلايي بدست نخواهد آمد، که چنين نيز شد يعني بعد از آنکه بني عباس قدرت را در دست گرفتند تنها در دوران خلافت سفاح کمي رابطه عباسيان با شيعيان بهتر بود بعد از آن رابطه شان به شدت دچار تنش شد، به قسمي که همان رويه که بني اميه با امامان شيعه مي کردند بني عباس کردند.

 

از امام (ع) مصلحت را بر اين تشخيص داد که بجاي قيام مسلحانه بهتر است يک نهضت علمي عظيمي را پي ريزي نمايد تا هم اسلام ناب محمدي از معرض نابودي نجات پيدا کند و هم تمام انسانها از اين چشمه جوشان و زلال علوم آل محمد (ص) بهره جويند.

*مدیر حوزه علمیه مطلع الفجر گیلان غرب