مطلع الفجر/نظام شکوهمند اسلامی در جهت رشد و سعادت مردم مسلمان ایران و دیگر جوامع بشری به منصۀ ظهور رسید، لذا ضرورت پویایی ارکان مختلف این نظام برای ارائه ی اسلام ناب محمدی (ص) به جامعه ی جهانی غیر قابل انکار است، لیکن چگونگی تحقق این مهم نیازمند مولفه های گوناگون از جمله بسط و گسترش فرهنگ انتفاد صحیح و لزوم فرهنگ نقدپذیری در همه عرصه ها و در قالب هر عنوان و مقام می باشد زیرا وقتی امام صادق (ع) می فرماید: «أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی [۱] » ؛ ( محبوب ترین برادران من کسی است که عیب های مرا به من هدیه کند)، دیگر تکلیف پیروان رئیس مکتب جعفری در اهتمام به فرهنگ نقد پذیری مشخص می شود، لذا اینچنین است که امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی در باب ضرورت نقد پذیری و لزوم اعتراف به اشتباه و خطا توسط مسئولان فرمودند: «اگر یک چیزی را دیدید که واقعاً خلاف کردید، اعتراف کنید و این اعتراف شما را در نظر ملت ها بزرگ می کند، نه اینکه اعتراف به خطا، شما را کوچک می کند [۲]***در وهله نخست باید گفت رواج فزاینده انتقاد در نظام اسلامی را باید به فال نیک گرفت که به نوبه خود منجر به پویایی و نشاط کشور در عرصه های مختلف می گردد به ویژه اگر طرح انتقاد با قبول اشتباه و به عبارت دیگر نقد پذیری همه مسئولان و آحاد جامعه همراه گردد؛ از این رو است که رهبر معظم انقلاب اسلامی نقد منصافه و نقد پذیری منصفانه را از جمله شاخصه های تقویت نظام برشمردند و فرمودند: «معتقدیم که نقد منصفانه و پاسخگویی منصفانه به نقد، به تقویت دستگاه و نظام کمک می کند. [۳]»***حال که ضرورت اصل طرح انتقاد منصفانه و نیز لزوم نقد پذیری منصفانه در آموزه های اسلامی و دینی مورد تأیید قرار گرفت، در ادامه باید به برخی چالش ها دراین زمینه اشاره نمود، زیرا طرح شائبه و مواجهه سلبی و امنیتی با انتقادات و نیز عدم تمکین برخی از مسئولان کشور از انتقادات سازنده، ضرورت ورود به این مسأله را دو چندان می کند.
باید اذعان نمود به علت عدم بازتولید معارف اسلامی متأسفانه آموزه های نظام اسلامی در مسأله انتقاد و نقد پذیری، آنچنان که باید و شاید به صورت اصول ثابت در جامعه جاری و ساری نشده است و به تبع آن در برابر انتقادات سازنده، عملکرد مطلوبی از برخی مسئولان اجرایی کشور مشاهده نمی شود.
در تبیین این مدعا باید به همه صاحبان قلم و اصحاب رسانه و … گفت بی شک انتقاد صحیح به عنوان عامل کلیدی در اصلاح برخی نابسامانی ها و به عنوان شاخصه ی کلیدی رشد و تعالی کشور مطرح است زیرا طرح انتقادات سازنده موجب همه سونگری و واقعیت گرایی برای برنامه ریزان، سیاستگذاران و مدیران و مجریان کشور خواهد شد و از تکرار بسیاری از ریزشها و دوباره کاریها و تک رویها جلوگیری خواهد کرد برای همین بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی رحمه الله، در موضوع ضرورت طرح انتقاد در نظام اسلامی فرمودند: «انتقاد باید بشود! تا انتقاد نشود، اصلاح نمی شود یک جامعه. عیب هم در همه جا هست؛ سر تا پای انسان عیب است و باید این عیبها را گفت و انتقادها را کرد؛ برای اینکه اصلاح بشود جامعه.[۴]»***انتقادات باید به دور از حب و بغضهای سیاسی و تنها با هدف اصلاح و ترمیم معایب موجود در همه ساختار نظام اسلامی صورت گیرد، در این صورت تلخی نخستین نقد و انتقاد، با دست آوردهای شیرین آن از میان می رود و پیامدهای سازنده و سودمند نقد، سبب می شود آدمی همواره خود را در دید نقد دیگران بگذارد و هیچ گاه کارکرد خویش را از آن بی نیاز نداند.
لازم به ذکر است مسئولان نظام اسلامی ایران به علت پیشرفت فراوان و قابل تحسین جوانان در ابعاد علمی جهانی طبیعا باید منتظر طرح ها، پیشنهادها و نیز انتقادها از این طیف فعال و کنجکاو در جامعه باشند و از طرح انتقادها همه ی آحاد جامعه به ویژه کارشناسان و متخصصان مختلف استقبال کنند لیکن متأسفانه برخی مسئولان پس از بروز خبط و خطا در مسئولیت محول شده در مواجهه با نقد، برچسب مخرب بودن اینگونه انتقادات مخرب را مطرح می کنند تا از بار مسئولیت شانه خالی می کنند در حالی که آموزه های اسلامی برخلاف این رویکرد را به مسلمانان گوشزد کرده است؛ به عنوان نمونه امام جواد علیه السلام می فرماید: «الْمُوءْ مِنُ یَحْتاجُ إِلی تَوْفِیقٍ مِنَ اللّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ؛ «مؤمن، به توفیق الهی و پند دهنده درونی و پذیرش نصیحت ناصحان نیازمند است»، هم چنین امیر مومنان حضرت علی (علیه السلام) با وجود مقام عصمت به یاران خود می فرمود: «من از نقد شما فراتر نیستم هر آنچه را لازم می دانید با من بگویید و بیم و هراسی نداشته باشید».***باید این پرسش را مطرح نمود که به راستی اگر این آموزه های ناب اسلامی در مسأله نقد پذیری در بین برخی مسئولان و آحاد جامعه ی اسلامی به صورت فرهنگ غیر قابل تغییر در می آمد آیا بسیاری از نابسامانی ها در کشور مرتفع نمی گردید؟
آیا طرح انتقاداتی از جنس مطالبات رهبری و منطبق با آرمان های نظام اسلامی در جامعه را باید انتقادات مخرب و ویرانگر نامید؟! به نظر می رسد در تبیین چرایی این آسیب یعنی عدم پذیرش بسیاری از انتقادات سازنده باید گفت: استبداد رأی و احساس محوریت در کارها و مطلق اندیشی از عوامل مهم در عدم نقد پذیری برخی مسئولان است چنان که امام علی علیه السلام در مورد آثار استبداد به رأی می فرماید: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ [۵]»؛ آن که استبداد در رأی به خرج دهد، به یقین نابود خواهد شد.
بدیهی است نهادینه کردن فرهنگ نقد و نصیحت به رهبران و حاکمان دولت اسلامی به عنوان مهمترین حقوق ملت و ترسیمی از مردم سالاری دینی در جامعه اسلامی است، لذا از همه مسئولان انتظار می رود در مواجهه با نقد و نظر روی نگردانند، چهره در هم نکشند، به اصل مشورت به ویژه با عالمان و فرهیختگان و تجربه آموختگان سخت پایبند باشند تا تصمیمات پخته تر، سنجیده تر و بی عیب تر باشد که تحقق این مهم به نوبه خود تبعیت عملی از ولایت فقیه و اجرای منویات شخص رهبر معظم انقلاب را به همراه خواهد داشت./ مطلب از مهدی نجفی***منابع
[۱] بحار الانوار ج ۷۵ ص ۲۴۹
[۲] صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۹۲ و ۹۳
[۳] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت ۴/ ۰۶/۱۳۸۳
[۴] صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۴۰۱٫
[۵] نهج البلاغه حکمت ۱۶۱
