حضور انگلیس در اتحادیه اروپا که پس از اتمام سال های جنگ جهانی دوم، همانند فرانسه و آلمان، آسیب زیادی دیده بود، ضروری به نظر می رسید. با اینحال، عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا به دلیل مخالفت مارشال دوگل، دو بار رد شد.تهدید به خروج از اتحادیه
کشور انگلستان همواره تافتهای جدا بافته در اتحادیه اروپا بودهاست. روحیات خاص انگلوساکسونی، تاریخ و فرهنگ خاص، نظام سیاسی و هژمونی جهانی این کشور در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تا حدودی در ایجاد این دیدگاه متفاوت انگلستان درقبال اروپا سهیم بوده است.
انگلستان به خاطر شرایط خاص جغرافیایی و موقعیت جزیرهای خود، به نوعی از اروپا جداست اما جالب این است که شاید به خاطر همین عواملی که ذکر شد خود را مرکز و اروپا را حاشیه و وابسته به خود میداند.
در زمان جنگ جهانی دوم که زیردریاییهای آلمان دریای مانش را اشغال کرده و ارتباط انگلستان را با اروپا قطع کردند، روزنامههای این کشور این عامل را باعث منزوی شدن اروپا، و نه انگلستان، میدانستند و با تیتر “اروپا منزوی شد” از آن یاد کردند. بریتانیا از همان هنگام پیوستن به اتحادیۀ اروپا، با اکثر معاهدۀ های مشترک از جمله تشکیل منطقۀ واحد پولی و یورو مخالفت کرد. از همان سالهای ابتدایی پس از جنگ جهانی دوم که تلاش برای تحقق ایده اروپای متحد شکل جدی به خود گرفت، مهمترین دیدگاه دولتمردان بریتانیا این بود که کشورشان حاضر نیست در اروپایی که بهصورت فدراسیون اداره میشود و پول و پارلمان مشترک داشته باشد، شرکت نماید.
در واقع این سخن چرچیل، نخست وزیر محافظه کار بریتانیا، نمایانگر موضع بریتانیا در قبال این موضوع است؛”ما با اروپاییم، ولی نه بخشی از آن؛ مرتبطیم، ولی نه همراه آن؛ علاقمندیم، ولی نه مجذوب آن؛ بنابراین قصد درآمیختن با یک سیستم فدرال اروپایی را نداریم.”این احساس در سال های اخیر با توجه به بحران های اقتصادی اعضای درجه دو اتحادیه و بار مالی که برای انگلیس به همراه داشته تشدید شده است. اگرچه نگرانیهای موجود از بحران مالی و شرایط منطقه یورو، تاثیر فراوانی بر نارضایتی مردم انگلستان از اتحادیه اروپا داشته است، اما واقعیت این است که بیمیلی مردم این کشور به اتحادیه اروپایی و عدم اعتماد کامل به آن تنها به این موارد محدود نمی شود.

در واقع مخالفت با اتحادیه اروپا به گونه ای ریشه فرهنگی دارد هر چند برای سیاست مداران انگلیسی این تهدید به خروج جنبه سیاسی داشته و در مواقع لزوم برای امتیاز گیری و اعمال فشار بر اتحادیه استفاده می شود. با این حال مسئله خروج از اتحادیه در انگلستان، مسئله ای مهم و ریشه داری است که توسط حزب محافظه کار به شدت پیگیری می شود.
این حزب کاملا مخالف همگرایی با اتحادیه اروپا بوده و دیوید کمرون، رهبر این حزب و نخست وزیر فعلی انگلستان بهعنوان فردی مخالف اتحادیه اروپا شناخته میشود. وی از آن نگران است که با هر چه یکپارچه شدن کشورهای منطقه یورو با یکدیگر، انگلیس از تصمیم گیری های مهم دور نگاه داشته شود. او تلاش کرده است با تصویب قانونی در پارلمان که بر اساس آن امکان برگزاری همه پرسی در خصوص ادامه حضور انگلیس در اتحادیه اروپا فراهم میآید، بسیاری از هم حزبی هایش را که به اتحادیه اروپا شک دارند به ادامه حضور در اتحادیه متقاعد کند. بر اساس این قانون، در صورتی که اعطای اختیارات گسترده جدید به بروکسل ادامه یابد، امکان برگزاری همه پرسی برای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا فراهم خواهد شد.
تاثیرات خروج انگلیس بر اتحادیه اروپا
در صورت اجرای طرح رفراندوم و احیانا خروج این کشور از اتحادیه، تغییر و تحولاتی در این اتحادیه و سیاست های داخلی و خارجی آن اتفاق می افتد که در چند محور قابل بررسی است.
*گسترش اتحادیه و روابط اقتصادی آینده آن با دنیای بیرون:
سیاست انگلستان در مورد گسترش اتحادیه اروپا، سیاست حرکت به سمت شرق است. این کشور و آلمان هر دو از حامیان پیوستن ترکیه به اتحادیه هستند در حالی که فرانسه خواستار گسترش ان به سمت جنوب -شمال افریقا- است. بنابراین در صورت جدایی انگلیس به احتمال قوی فرانسویان خواهند توانست سیاست خود مبنی بر گسترش همکاری با جنوب اروپا را به نتیجه برسانند یا اینکه حداقل بحث گسترش به سمت شرق منتفی خواهد شد. انگلیسی به این مسئله واقف هستند که اتحادیه اروپا به شدت به توان اقتصادی آلمان وابسته است و سیات های آلمان با اهرم اقتصادی در اتحادیه پیگیری می شود هر چند بازسازی و توسعه کشورهای درجه دو اروپا عملا بر عهده آلمان است. با هر چه بیشتر وابسته شدن این اتحادیه به قدرت عظیم اقتصادی آلمان، انگلیس بیشتر از به حاشیه رفتن در تصمیم گیری های مهم منطقه ای و جهانی بیمناک می شود بنابراین در تلاش است تا با برقراری ارتباط عمیقتر بین اتحادیه و کشورهای مشترک المنافع از وزن اقتصادی المان بکاهد. این سیاست انگلیس البته با مخالفت هایی در اتحادیه به خصوص از ناحیه فرانسه روبه رو شد که باعث تقویت دیدگاه مدافعان خروج از اتحادیه در انگلستان شد.
*خروج انگلستان و تاثیرات امنیتی آن:
بعد از جنگ دوم جهانی اروپا به طور کل از لحاظ امنیتی به امریکا وابسته شد. این وابستگی با درجه ای تقلیل همچنان ادامه دارد. سیاست امنیتی انگلیس در اتحادیه اروپا بر پایه حضور قویتر ناتو است. اما اعضای قاره ای اتحادیه گرایشات استقلال خواهانه در مسائل امنیتی دارند.
هر چند در حال حاضر و یا اینده ای قابل پیش بینی اعضای این اتحادیه در ناتو باقی می مانند اما این مسئله به عقیده ای بسیاری از کارشناسان بلند مدت نخواهد بود. خروج انگلیس از این اتحادیه به مراتب می تواند این گرایشات را تقویت کند. به همین دلیل امریکا به شدت خواهان همکاری بیشتر این کشور با اتحادیه است و با خروج انگلیس از اتحادیه مخالف است.
انگلستان برای آمریکا در اتحادیه به گفته دوگل همچون اسب تروای یونانیان است. بنابراین طبیعی است که کشورهای قاره ای اتحادیه به این تهدیدات و باج گیری گاه و بی گاه انگلیس ها واکنش نشان دهند. برای انگلیس همکاری با ناتو در اولویت قرار دارد مسئله که کشورهای قاره ای به خصوص فرانسه و المان از آن دور و دورتر می شوند./ احمد صبوری نژاد
