مطلع الفجر/ تاریخ بار دیگر ضجه زد و مظلومیت به حال کودکان غزه گریست! امشب کسی در غزه سر سفره افطار ننشست، افطار همه بچه شیعهها رنگ خون داشت، امشب فصل فصل معصومیت عالم پرده پرده تکرار شد و شیطان هم بر جنایت ددمنشان صهیونیسم لعنت فرستاد.
تاریخ یک روز دیگر به آخرالزمان نزدیک شد و چهره کریه ددمنشان خونخوار صحنهای دیگر از نشانههای آخرالزمان را ترسیم کردند، بار دیگر خون نامه «صبرا و شتیلا» تکرار شد و در اوج خاموشی و خفقان ننگآور سازمانهای جعلی و بزدل مدعی حقوق بشر در غرب و شرق بار دیگر غزه در خون گریست.
درود بر سیدالشهدا (ع) و سلام بر علیاصغر حسین (ع) و سلام بر قلب زینب صبور و زندهباد مادران شیر زن غزه و مجاهدان حزبالله که نستوه در برابر نبرد تن و تانک ایستادند و تا پس گرفتن آخرین وجب از خاکشان، یکلحظه نیز در برابر صهیونیسم جنایتکار سَر خم نکردند.
چگونه میتوانید نعش کودکی را ببینید که هنوز پستانک به دهان دارد یا نعش کودکی که هنوز عروسکش را در بغل فشرده و یا تصویر کودک ۳ سالهای که بر نعش پدر بوسه میزند را، ننگ بر شما مدعیان حقوق بشر که سکوت حماقت بار شما گناهش کم از جنایت غاصبان فلسطین نیست و مرگ بر بیشرافتانی که این تصاویر را میبینند و باز خفقان مرگ گرفته و دم نمیزنند، شما انساننماهایی را میگوییم که برای مرگ سگ پیری در اروپا بیانیه صادر میکنید و اینسان حماقت بار در برابر این فاجعه خاموشید.
نعش مادر از خاک بیرون کشیدن برای کودک ۱۰ ساله سنگین است و جسم بیجان برادر دیدن برای دختر ۸ ساله سنگینتر، چه جاهلان متوحشی که نمیدانند از لحظهلحظه این مظلومیتها هزار صاعقه بر سرشان خواهد بارید و برق هر نگاه کودکان یتیم غزه هزاران شمشیر زهرآلود بر سر اشغالگران خواهد زد.
نمیدانند هر کودکی که در غزه به خون غلتید از کنارش هزاران مجاهد نستوه برخاستند و این کردار وحشیانه صیقل خواهد داد سلاح مقاومت را برای روز انتقام و «و الی جهنم و بئس المصیر» انتظار قاتلین کوی «الشجاعیه» را می کشد.
حاشا که مقاومت از یاد برود و حزبالله ترک میدان کند که تا خون شیعه در شریان محور مقاومت میجوشد، نتانیاهوی غاصب یکشب خواب راحت نخواهد رفت.
حتی اگر کافر، حتی اگر جانی و حیوان هم که باشند، چطور میتوانند چنین جنایتی بر کودک قنداقی روا دارند که حتی درندگان هم به کودک آدمی رحم میکنند و حقا که این درندگان بیصفت را هیچ نامی شایسته نیست حتی پستترین نامها که با اعمالشان روی شیطان را سفید و راه «اسفلالسافلین» را بر خود هموار و طبقه هفتم دوزخ مکان ابدی خود ساختند.
روسیاهی و بدنامی از این بدتر که کودک شیرخواره را در بغل مادر و بیمار بدحال بیمارستان روی تخت جراحی به گلوله ببندی و حقا که خدا چنان بر شما بیصفتان چشمبسته و پشت کرده که در منجلاب عذاب علیم فرورفتید و خود گور خود را در کوچههای غزه کندهاید.
میدانم و ایماندارم از خون کودکان غزه بر خاک گلگون مقاومت هزاران مجاهد دلیر سر برمیآورد و همچون تندر و توفان شام خوفناک خفاشان خونآشام غاصب را به جهنم عظمای سوزان مبدل میکند و دوباره در غزه بهار خواهد شد و درختان حماسه شکوفه خواهد داد و مادران غزه در صبح بهشت دوباره کودکان شهید خود را شاداب و سربلند در آغوش خواهند کشید.
بالاخره روزی خواهد رسید که نام کشور جعلیتان را تنها بر سنگ مزارتان خواهید دید، اگر آتشی که افروختید مزاری برایتان باقی بگذارد، هیچ ظلمی در همیشه تاریخ بیجواب نمیماند و خداوند یاور مظلومان در صبح قریب پیروزی خواهد بود و «ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» طلیعه پیروزی مقاومت بر رژیم پوشالی و جعلی خواهد بود که از سایه خود نیز هراس دارد.
و ایادی صهیونیسم بدانند، مقاومت و حزبالله در بندبند وجود ایرانیان جا داشته و امت واحده اسلام و تمامی مستضعفان و مظلومان عالم بر مبنای فرمان بزرگ معماری که شمارا به زبالهدان تاریخ سپرد و از نقشه جغرافیا حذف کرد، همواره پشتوپناه و یار و یاور مردم ستمکشیده غزه خواهند بود./ به قلم مهدی رفائی
