مطلع الفجر08:38 - 1396/07/20

طرح مسئله مذاکره با اروپا، خط بطلانی بر شعارهای دولت/ دور باطلی که غرب زدگان به آن دامن می زنند

مطلع الفجر:امروز با مطرح شدن دوباره مذاکره با اروپا بر سر مسائل هسته ای توسط غرب زدگان، باید این سوال را پرسید که مگر خودتان مذاکره با اروپا و مخالفت آمریکا با آن را دلیل به نتیجه نرسیدن توافق ها نمی دانستید و نمی گفتید که این طایفه یک کدخدا به نام آمریکا دارد…

به گزارش مطلع الفجر ،عارف نصر/ برجام یا همان برنامه جامع اقدام مشترک، برنامه ای است که دومین سال از عمر خود را سپری می کند و امروز با چالش های متفاوتی مواجه است که هر کدام از ان ها توانایی انحلال این توافق را دارند.

مذاکرات در مورد برنامه هسته ای ایران با آژانس انرژی هسته ای و 5+1 در زمان دولت نهم شروع شد، اما کارشکنی های طرف های غربی و البته امیدواری آن ها به فتنه 88 در ایران کار را به حالت تعلیق در آورد.

در ادامه در دولت دهم تیم ایرانی بار دیگر با نظر رهبری مذاکرات خود را با آژانس آغاز کرد و در این زمینه گفت و گوهای زیادی صورت گرفت که زیادی خواهی های طرف غربی و برخی درخواست های غیر منطقی آن ها کار مذاکرات را طولانی کرد.

حسن روحانی از همین طولانی بودن این مذاکرات، به عنوان یک نقطه ضعف در نظر خود و هوادارانش استفاده کرد و صحبت از چرخش چرخ انرژی هسته ای همراه با چرخش چرخ زندگی مردم به میدان آورد و در صحبت های خود به صراحت اعلام کرد که مذاکرات با طرف های اروپایی بی فایده است و این کشورها هر بار به قول و قرار می رسند به دلیل آن چه مخالفت آمریکا است پا پس کشیده و گوش به حرف ارباب خود می دهند اما اگر ما در این زمینه به سراغ آمریکا برویم، به اصطلاح به سراغ کدخدای این ده رفته ایم واگر مذاکره و توافقی صورت گیرد دیگر نقض یا عدم اجرایی در آن نخواهدبود.

پس از رای آوری روحانی در سال 92 و انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور، مذاکره برای مسائل هسته ای به عنوان مهم ترین شعار انتخاباتی رئیس جمهور در دستور کار قرار گرفت و همین قید فوریتی که آقایان بر آن اصرار داشتند موجب شد که بسیاری از مصالح ملی در این زمینه نادیده گرفته شود.

نادیده گرفته شدن مصالح ملی و اعتماد بی چون و چرا به غرب موجب شد که بسیاری از دلسوزان نظام به دولت و تیم مذاکره کننده در این رابطه هشدار داده و به صراحت اعلام کنند که بسیاری از بندهای توافق اولیه ناقض حقوق هسته ای ایران بوده و بسیاری از آن ها دست غرب برای تحریم های بیشتر و یا اعمال فشار پس از انجام دادن توافق توسط ایران را برای غرب باز گذاشته است.

مقام معظم رهبری هم به عنوان رهبر و ناظر بر فرایندهای کشور علاوه بر حمایت از فرزندان ایران که مذاکره کنندگان بودند از زبان یک پدر دلسوز آن ها را نصیحت کرده که مراقب عهدشکنی های آمریکا و غرب باشند و در صحبت های تاریخی خود فرمودند:« آمریکایی ها می‌گویند ما می‌خواهیم با ایران مذاکره کنیم. خب، سالها است که میگویند میخواهیم مذاکره کنیم؛ این یک فرصتی نیست که برای ما به‌وجود آوردند. من اول سال گفتم که خوشبین نیستم. در مسائل خاص، مذاکره را منع نمیکنم – مثل مسئله‌ی خاصی که در قضیه‌ی عراق داشتیم، و بعضی از قضایای دیگر – لیکن من خوشبین نیستم؛ چون تجربه‌ی من این را نشان میدهد. آمریکائی‌ها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقی‌اند، هم در برخوردشان صادق نیستند. این چهار ماهی هم که از آن صحبت ما گذشت، همین را تأیید کرد؛ موضعگیری‌های مسئولان و دولتمردان آمریکا نشان داد که همین مطلبی که ما گفتیم – که گفتیم خوشبین نیستیم – درست است؛ خود آنها عملاً این را تأیید کردند. انگلیسها هم یک جور دیگر، دیگران هم یک جور دیگر. تعامل با دنیا هیچ ایرادی ندارد، ما از اول هم اهل تعامل با دنیا بودیم؛ منتها در تعامل، طرف مقابل را باید شناخت؛ شگردهای او را باید دانست؛ هدفهای اساسی و کلان را باید در مدّ نظر داشت. ممکن است دشمنی سر راه شما را بگیرد، بگوید از اینجا نباید جلو بروید. سازش با او به این صورت نیست که شما قبول کنید، برگردید؛ هنر این است که شما کاری کنید که راهتان را ادامه دهید، او هم مانع کار شما نشود؛ والّا اگر چنانچه توافق و تفاهم به این معنا بود که او بگوید شما باید از این راه برگردید، شما هم بگوئید خیلی خوب، این که خسارت است. توجه به این جهات باید از سوی مسئولان و دولتمردان وجود داشته باشد.»

با وجود نصیحت های دقیق دلسوزان نظام و رهبری و تعیین بندهای توافق توسط ایشان و تصویب آن توسط مجلس، دولت و تیم مذاکره کننده در بسیاری از بندها خطوط قرمز نظام را رد کرده و کار را برای فردایی که امروز است سخت کرد.

اما امروز با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، ترامپ به عنوان یک بیزینسمن به خوبی به خلاهای این توافق با ایران واقف است و می خواهد از این خلاها به نحو احسن برای خود استفاده کند، او در ژستی دیوانه وار اکنون نقش پلیس بدی را ایفا می کند که پلیس خوب آن را اوباما ایفا کرد و می خواهد با افزایش فشارها و تهدید به خروج از برحام از ایران امتیازهای ویژه ای به ویژه در زمینه محدودیت های حضور در منطقه و قضیه موشکی بگیرد.

اما این استراتژی او آن قدر شور شده که حتی خان های غرب زده ایرانی هم مجبور به اعتراف به آن شده اند و عملا ادامه مذاکرات ایران با آمریکا را قضیه تمام شده می دانند و کار به جایی رسیده که خود شخص رئیس جمهور که از هر فرصتی و در هر شرایطی که برجام داشت، از این توافق دفاع می کرد، نسبت به خروج از آن به آمریکا هشدار داده است.

اما از طرفی غرب زدگان و اصلاح طلبان ایرانی چون حیات خود را در تداوم رابطه با غرب حتی به صورت ارباب و بندگی می بیینند، بیکار ننشسته و به دنبال طرح موضوع مذاکره با اروپا و به ادعای خود انزوای آمریکا سخن می گویند و برای اثبات حرف های خود، حرف های دوپهلو و هشدارهای برخی سران کشورهای اروپایی، نسبت به خروج آمریکا از برجام را مطرح می کنند.

این استراتژی تا آن اندازه نخ نما بوده و به قدری دور باطل بودن آن عیان است که هنوز دولتمردان و تیم های مذاکره کننده صحبتی از آن نکرده اند و منتظر مانده اند که خط شکنان روزنامه چی روزنامه های زرد و زنجیره ای زمینه برای بیان آن را آماده کنند؛ اما باید این سوال را از آقایان پرسید که مگر خودتان مذاکره با اروپا و مخالفت آمریکا با آن را دلیل به نتیجه نرسیدن توافق ها نمی دانستید و نمی گفتید که این طایفه یک کدخدا به نام آمریکا دارد و باید به جای ده با کدخدای ده صحبت کرد؛ از طرفی روزنامه های اصلاح طلب و غرب زدگان داخلی تا به کی می خواهند سر خود را مانند کبک در برف کنند و گمان کنند که مردم هم مانند آن ها بوده و هر آن چه آن ها می گویند باور می کنند؛ آقایان تا به کی می خواهند بخشی از واقعیات که هشدرهای دوپهلوی طرف های غربی نسبت به جدایی طرفین از برجام است را منتشر کرده و حرفی از صحبت های صریح آن ها در مورد ادامه مذاکرات و اقدام های سخت گیرانه علیه ایران به دلیل آن چه آن ها اقدامات تنش آفرین طرف ایرانی می دانند را سانسور کنند؟