مطلع الفجر-عارف نصر/ وقتی تاریخ معاصر کشورمان را ورق بزنید و روزهای متفاوت آن را در لابه لای تفویم بررسی کنید، شاید هیچ روز بدون عنوان یا حادثه ای در تقویم پیدا نکنید و هر روز از تقویم کشورمان با حادثه، بزرگداشت و یا روزی ملی و مذهبی مزین شده است؛ در میان این مناسبت ها در برخی روزها دو حادثه مشترک اتفاق افتاده است که اهمیت یکی از آن ها دیگری را به حاشیه برده است؛ لیکن در این تقویم روزی وجود دارد که با وجود اینکه سه حادثه متفاوت در آن اتفاق افتاده است، اما این حوادث به قدری اهمیت دارد که هر کدام به تنهایی این روز را یوم اللهی برای ملت ایران تبدیل می کند.
اگرچه 13 آبانماه در تقویم امسال گذشت و باز حماسه ای دیگر را از مردم ایران در دل خود جا داد، اما اهمیت این روز بزرگ آن قدر هست که بتوان تا هفته ها در مورد آن قلم زد و باز اما حق مطلب ادا نشود.
این روز بزرگ که در نواری از تاریخ به وقوع پیوسته است، سه رویداد و حادثه بزرگ، یعنی تبعید امام خمینی(ره) به کشور ترکیه در سال 43 و به دلیل اعتراض به حکم استبدادی-استعماری کاپیتولاسیون، کشتار دانش آموزان در دانشگاه تهران در سال 57 و تسخیر لانه جاسوسی در سال 58 و کشف اسناد جاسوسی و زمینه های کودتا از سفارت آمریکا را در خود جای داده است.
اگرچه این رویدادها در یک فاصله زمانی 15 ساله اتفاق افتاده است، اما وجه مشترک هر سه حادثه نقش پررنگ و معنادار آمریکا و استکبار جهانی در دشمنی با ملت ایران و است و لذا در حرکتی زیبا تحت عنوان روز استکبارستیزی نامگذاری شده است.
در حادثه اول که در سال 43 اتفاق افتاد یک گروه کماندو به همراه ماموران ساواک که همگی دست آموز سیستم اطلاعاتی امنیتی اسرائیل تحت عنوان موساد بودند به خانه امام خمینی(ره) در قم یورش برده و ایشان را به دلیل اعتراض به قانون کاپیتولاسیون که توسط نخست وزیر وقت به مجلس ارائه شده بود و توسط عده ای وکیل الدوله خودفروخته به تصویب رسیده بود، پس از انتقال شبانه به تهران به ترکیه تبعید کردند تا نهضتی آغاز شود که 14 سال بعد کل طومار کفر و استکبار را در خودفروخته ترین کشور منطقه درهم بپیچد و راه جدیدی پیش پای مردم جهان بگذارد.
اما در اتفاق دوم که در ماه های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست، رژیم منحوس پهلوی با چراغ سبزی که آمریکا به او نشان داد و دانش آموزانی که به نشانه اعتراض به رژیم شاهنشاهی مورد تایید استکبار معدود دبیرستان هایی که در تهران دایر بود را تعطیل کرده و به سمت دانشگاه تهران آمده بودند، در زمین چمن این دانشگاه به گلوله بست و 56 نفر از این نوگلان انقلاب نوپای ایران را، پر پر کرد.
اما خون این عزیزان چنان دامن غرب را گرفت که یک سال بعد و در سالگرد آن حماسه 13 آبان، دانشجویان بیدار ایران سفارت آمریکا را تسخیر کرده و اسناد مهمی از جاسوسی و مقاصد غرب برای کودتا در ایران علی رغم امحا بسیاری از نامه های محرمانه و سری به دست آوردند.
بررسی این اسناد نشان داد که که در تک تک حوادث پیش و پس از انقلاب نقش آمرکا به عنوان سردمدار استکبار جهانی پررنگ بوده است.
اما با وجود اهمیت این اسناد و جوابی که انتشار آن ها به چرایی بالغ بر نیم قرن فریاد مرگ بر آمریکای ملت ایران می دهد و با وجود این که رهبر انقلاب به عنوان یک مطالبه جدی از مسئولان این مهم را بیان کردند، اما هنوز این اسناد جایی در کتب درسی و حتی عمومی دانشگاهی ندارد.
نکته مهم در این حوادث و محوریت استکبار در آن ها و استمرار دشمنی های غرب با ایران که هر کدام از جلوه های آن پس از گذشت چند سال برای ملت ایران و جهانیان به خوبی هویدا شده است، نشان می دهد که شاید سفارت خاکی آمریکا در ایران توسط دانشجویان آگاه تسخیر شده است، اما آمریکا هنوز در دل بسیاری از روشنفکران سفارتی مستحکم دارد که اگر خود به دست خود آن ها را تیربارارن نیز بکند، باز دست از غرب و آمریکا برنمی دارند؛ حال باید بین کسانی که می خواهیم به عنوان نمایندگان خود در عرصه های مختلف انتخاب کنیم، این عیار را در نظر بگیریم که آیا استکبار در قلب آن ها نفوذ کرده و یا خیر و آیا آن ها سفارت سیار آمریکا در کشورمان هستند و یا خادمانی که برای رشد و تعالی ملت ایران و سرافرازی جمهوری اسلامی پا به عرصه خدمت گذاشته اند.
امام خمینی (ره) در این رابطه، سنگ محک این عیار را به خوبی مشخص کرده اند و با تک جمله ای ناب فرمودند، هر کجا دشمن از شما تعریف کرد، بدانید یک جای کار را اشتباه رفته اید و این خود هم معیاری برای شناخت نمایندگان است و هم محکی برای ارزیابی روحیه خودمان در جمهوری اسلامی.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد