به گزارش مطلع الفجر، هادی یوسفی/ به جز روی سر بانوان جامعه وبرآمدگی های بلند روی سر زنان و دختران جامعه و… فقط کافی است برای خرید لباس به فروشگاههای لباس مراجعه کنید ، امکان پیدا کردن لباسی ساده که خیلی باعث جلب توجه نشود ، کار آسانی نیست .
این موضوع دغدغه جدید خانوادههاست و مردم از این وضعیت ناراحت و نگران هستند . البته این روزها هوا ، خیلی هم تابستانی و داغ نیست ، اما بدحجابها با خیال راحت در خیابانها جولان میدهند و ارزشها و اصول اخلاقی و اسلامی را به تمسخر میگیرند.
انگار موضوع مبارزه با بدحجابی فصلی شده و همه بهار و تابستان را فصل مبارزه با بدپوششی میدانند. این تصور غلط یک بار برای همیشه باید از بین برود و دغدغه ی حجاب و مبارزه با معضل بدپوششی در تمام فصول سال وجود داشته باشد.
گویا آزادی فقط برای بدحجابها و بدپوششها معنا دارد ، واقعا پیدا کردن لباسهای مرتب ، شیک و ساده ، کاری سخت شده است.
در واقع با قدم زدنی هرچند کوتاه مدت در کوچه و خیابانهای این شهر،اولین نکتهای که به ذهن خطور میکند این است که واقعا برخی مصادیق بدحجابی در شان نام این شهر مقاوم ونجیب نیست چرا که با قدم زدن در شلوغی خیابانهای ان با ظواهری نا شکیل و غربگرا در بین پسران و یا زنان و دخترانی را میشود دید که جدای از رنگ و لعابهایی که گویا دیگرعادی شده است! از شدت بدحجابی گویا به رقابت با اروتیکهای غربی برخاستهاند.
باید برای گسترش عفاف و حجاب چارهای اساسی اندیشید و درمانهای مقطعی را کنار گذاشت ، موضوع حجاب را باید فراتر از جلسات و تشریفات اداری نگریست.
روزی در همین جامعه عدهای معتقد بودند که : “آب رفتن مانتو و شلوار به نوعی آزادی در انتخاب نوع پوشش است و نباید با آنها برخورد شود ، هر جامعهای آدمهای سالم و فاسد دارد ” اما امروز همان آدمهای فاسدی که در هر جامعهای طبیعی به نظر میرسیدند تبدیل به الگوی پوشش در خیابانها شدهاند ، اما این بار با آرایشهایی اغراقشده که رنگ و لعاب آن ، گریم بازیگران تئاتر، تلویزیون و سینما را روسفید کرده است، مانتوهایی که به تن آنها التماس میکند حداقل دکمههایش بسته شود، کوهانهایی روی سر که در هیچ جای دنیا نمونهای از آن را نمیتوان یافت و. . . .
فرهنگسازی برای مقابله با بیبندوباریهای خیابانی راهحلی است که بارها وبارها شعار گوشنوازی برای تک تک ما بوده است. التیامی که در مرحله عمل،وظیفه آن را مهد کودک به خانواده میسپارد، خانواده به مدرسه، مدرسه به دانشگاه، ، دانشگاه به جامعه و در نهایت مسئولان در جستجوی مقصر بین سایردستگاهها . این همان پروسه تکراری کار فرهنگی است.
خانوادههای سالم ایرانی این روزها از جامعه انتظار دارند نگذارد فرزندشان در هیاهوهای ضداسلامی در جامعه گم شود ، گمشدنی که بسیار سنگینتر از گمشدنهای دوران کودکی است .
گمشدن در ویترین های پر رنگ و لعاب لباسفروشیهایی که هیچ حدی از لباس اسلامی در آنها رعایت نشده است، گم شدن در فضای شبکه های اجتماعی و صفحه های مجازی ،گم شدن در میان برنامه ها و بازی های اینترنتی گوشی ها ی تلفن همراه و تبلت ها و گمشدن در بیهویتیها و. . . .
اما به نظر می رسد درمان قطعی این سیل خانمان سوز فرهنگی با رنگ و لعابی از بی هویتی و خود باختی ها را تنها در سایه تمسک و توسل به آرمانها و اموزه های اسلامی و دینی میتوان یافت، اسلام دین عزتمندی و احترام به شانیت انسانی است و در سایه اعتقاد و نزدیکی به اصول ان به حتم میتوان جایگاه فرهنگی و اجتماعی که اکنون به عنوان اسیبهای اجتماعی از اصل خود دور شده اند را بازیابی کرد .
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد